- زیر با
- آشی که در آن زیره پاشند آش زیره
معنی زیر با - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آشی که در آن زیره پاشند آش زیره
خوراکیی که با شیر و برنج پزند شیر با شیروا. طرز تهیه آن چنین است: به اندازه لازم شیر گیرند و برای هر من شیر پنج سیر یا کمتر برنج در شیر ریزند و بار کنند و قدری هم شیر را کنار بگذارند و دیگ را بر روی آتش هم زنند بگذارند تا پخته شود. اگر سفت شود و پخته نشود قدری آب ریزند نزدیک پخته شدن آن شیری را که کنار گذاشته اند با شکر و گلاب و هل در آن ریزند و پس از چند جوش بردارند
آش زیره، آشی که در آن زیره ریخته باشند، زیربا، زیروا، زیرباج
آشی که در آن زیره ریخته باشند، آش زیره، زیرباج، زیروا
کنایه از کار یا وضع سختی را پذیرفتن
باری بر دوش گرفتن
کنایه از عهده دار شدن کاری یا پذیرفتن امری بر خلاف میل
کنایه از عهده دار شدن کاری یا پذیرفتن امری بر خلاف میل
تحت عنوان
مدت متمادی دور و دراز زمان پیشین
آنکه پارچه های زربفت می سازد
کمان کم زور، کسی که هر چه بدو فرمان دهند انجام دهد
مجرائی است در ته مخزنهای آب که هنگام خالی کردن آب آنرا بگشایند
کنایه از سخن و خنده پنهان وآهسته گویند
یکی از مقامات موسیقی قدیم حسینی
سم ریزنده، کشنده مهلک
آنکه از پدر و مادری سالخورده زاده و بدین سبب ضعیف و زشت باشد: چرا از سرمای کم متالم میشویکمگر پیر زایی، کسی که با موی سفید و بهیئت پیران ترنجیده پوست و زشت بدنیا آید
آشی که پیه در آن کنند: ثربیه پیه با
بهای شیر دادن حق ارضاع، پول یا چیزی دیگر که داماد به پدر و مادر عروس دهند
محافظ اسد نگهبان شیر
بافندۀ زری، کسی که پارچه های زربفت می سازد
کنایه از سخن آهسته، سخنی که کسی آهسته با خود یا دیگری بگوید
جز او: مادینه، جز آن ها
آش زیره، آشی که در آن زیره ریخته باشند، زیربا، زیروا، زیره با
مطیع و فرمانبردار
شیربرنج، خوراکی که از شیر، برنج، شکر و گلاب تهیه می شود، گرنج بشیر، شیروا
شیربرنج
راه آب زیر حوض یا استخر که هرگاه بخواهند آب خارج شود آن را باز می کنند
آش زیره، آشی که در آن زیره ریخته باشند، زیربا، زیره با، زیرباج
جمیل و صاحب جمال، قشنگ، خوشگل
از این جهت بدین سبب ایرا
ازیرا، از این راه، از این رو، از این جهت، ایرا
زیراک: (حرف) ازیراک، زیرا که، برای این که
زیراک: (حرف) ازیراک، زیرا که، برای این که
زیبنده، نیکو، خوب، مقابل زشت، خوش نما، خوب رو، خوشگل
از این جهت